روزنوشت جمعه
































دلنوشته های دخترمردادی

سلام خوشجلای من خوبید؟

امروز ساعت 11بیدارشدم دیدم مریم دوست صمیمیم بعد از یک هفته تولدم رو تبریک گفته یکم اس بازی کردم وسریع رفتم حموم توحموم بودم یادم اومد ای وای گوشواره هامو در نیاوردم چون بدلیجاته ترسیدم خراب شه زود درآوردم وبعدش اومدم بیرون واومدم پای نت واهنگ گوش دادم ونمازخوندم وناهارخوردم وبعدش یکم تو نت بودم وخوابیدم دیدم داداشیم پیام داده کلی ذوق کردم بعدش عشقم زنگ زد گفتم قطع کن گفت بیشتر بخواب خواب کم نیاری اصلا این بشرخواب راحت واسه من نذاشته تا یکم میام بخوابم اس میده یا زنگ میزنه بیدارشدم خاله ام زنگ زد با خاله ام و داییم و مامان بزرگم حرف زدم دلم واسشون تنگ شده دوشنبه این دوری لعنتی تموم میشه  دیدم مامانم خونه پایین روتمیز میکنه اینقدرسروصدابود به جای ارامش سرم بیشتر درد گرفت بیدارشدم آهنگ گوش دادم نمازخوندم اومدم پای نت بعدش اماده شدم رفتیم پیتزاگرفتیم چون تولدبابایی بود دورزدیم واومدم خونه شام خوردم واومدم پای نت یک بطری اب روی میز کامپیوتربود دست خواهرم خوردنزدیک بود همش بریزه رومودم اگه میریخت دفعه دومه من یک مودم رو با اب میسوزونم امشب خیلی ناراحتم پرسپولیس باخت شـ ـكلـك هاے پـ ـادشـاه وَ مـَ ـلکـ ـهاما عیبی نداره هنوز اول فصله

دوستتون دارم شب بخیر



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





تاريخ جمعه 1 شهريور 1392سـاعت 22:10 نويسنده فهیمه| |

Design by: pinktools.ir